خبر

خبر مهم اینکه  تا ۲ ساعت دیگه عازم مدینه می شیم...دنباله ماجرای ماراتن بزرگ رو از مدینه براتون می نویسم ... راستی امروز روز تولدمه... هدیه خوبیه نه؟ صبحش توی مکه شبش تو مدینه...  

فعلا...

نظرات 7 + ارسال نظر
Doom death جمعه 22 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 06:34 ب.ظ http://www.doomdeath.blogfa.com

War with the war !
سلام دوست عزیز تولد رو تبریک میگم حالا که اونجایی برای من هم دعا کن که خدا طوری که دوست دارم شهیدم کنه ممنون

اللهم ارزقنا

قطره جمعه 29 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:21 ق.ظ

وقتی از اول مطالب رو می خوندم یاده سفر حج خودمون افتاده بودم یاد خیلی چیزایی که یادم رفته بود و حتی فکرش رو هم نمی کردم یادم بیوفته!!قدم به قدم شرح آن چه که برای تمام حجاج می گذره ! ظاهرها مثله هم مکه و عرفه و منی و.... باطن ها متفاوت !!!

من جمعه 29 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:54 ق.ظ

نوشته ها فریاد می زنه که نویسنده فارغ التحصیله یکی از مدارس علوی و احسان و نیکان و... چون واقعا مطالب با یک نمکه خاصی نوشته شده بود که خواننده خواسته و نخواسته خنده اش می گیره!!!!!!!!

اینهایی رو که نوشتی یعنی چه؟

آرزو یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:35 ب.ظ

کجایییییییییییییییییییید؟

چرا نمی نویسید؟!؟؟!؟!؟؟!

سلام...اومدم...از فردا شروع به نوشتن می کنم...مدینه دسترسی به اینتر نت نداشتم

نصیری علی اصغر سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:55 ب.ظ http://yasemadineh1.blogfa.com

حاج محمد با سلام مجدد
اگر زحمتت نیست نحوه ساخت قالب را به بنده یاد بدهید
مثل قالب این وبلاگتان که بسیار زیباست
با تشکر نصیری

به روی چشم

قطره سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:16 ب.ظ

بقیه ی خاطرات چی شد؟
هدیه الحج من الحج را چی کار کردین؟
البته با عرض پوزش از پرسیدن چون گفته بودین اصلا سراغش نمی رین برام جالب بود بدونم !!

بقیه خاطراتمو دارم می نویسم... توی مدینه دسترسی به اینترنت نداشتم...
منظورتون رو از هدیه الحج نفهمیدم... اگه منظور سوغاتی که در ادامه خاطراتم خواهم نوشت... اگه می خواین بدونین که برای شما چی آوردم ... مطمئن باشید غیر خاطراتم چیزی نیست (-؛

راستی شما «من» هستی یا «قطره»؟!

قطره چهارشنبه 4 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:21 ب.ظ

من قطره هستم.
در مورد سوغاتی برا خودم نپرسیدم مطمئن باشین.و اگر خاطرات تون سوغاتی به حساب می یاد ممنون.
در ضمن تند تر بنویسین چون از حال و هواش بیرون می یایم داره محرم شروع میشه.سرمون شلوغ می شه نمی رسیم بخونیم .

در مورد سوغاتی که شوخی کردم...در مورد تند تر نوشتن هم به روی چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد